English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5702 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
orthotropic U دارای محور اصلی عمودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
normal axis U محور عمودی
y axis U محور عمودی
vertical axis U محور عمودی
y axis U محور عمودی روی یک صفحه مختصات
hard spun U [نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
taproot U ریشه عمودی اصلی
main axis U محور اصلی
principle axis U محور اصلی
main shaft U محور اصلی
principal axis U محور اصلی
basic shaft U محور اصلی
main transmission shaft U محور انتقال اصلی
principal axis of inertia U محور اصلی ماند
main regulator U تنظیم کننده محور اصلی
pivots U محور اصلی کار نقطه اتکاء
pivoted U محور اصلی کار نقطه اتکاء
pivot U محور اصلی کار نقطه اتکاء
uniaxial U دارای یک محور یک محوری
newel U تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
newels U تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
non tilting mixer U بتن ساز دواری که مخزن ان دارای دو سوراخ میباشد وحول محور افقی می چرخد
racy U دارای طعم اصلی
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
racy U دارای صفات اصلی و نژادی
polyploid U دارای کروموسومهایی چندبرابر تعداد اصلی
haploid U دارای نیمی ازکروموزومهای اصلی مانندکروموسوم سلولهای جنسی
canard U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
balanced control surfaces U سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
wheelbases U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbase U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro U ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up U چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
axis of signal communication U محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
compound complex U دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
standards U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
vertical redundancy check U بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
vertical U عمودی
perpendicular U عمودی
upright U عمودی
righting U حق عمودی
right U حق عمودی
righted U حق عمودی
straightest U عمودی
straighter U عمودی
straight U عمودی
plumb line U خط عمودی
lineal U عمودی
othogonal U عمودی
erects U عمودی
perpendecular U عمودی
erected U عمودی
plumb lines U خط عمودی
on end U عمودی
erecting U عمودی
erect U عمودی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
brise-soleil U کرکره عمودی
brise-soleil U پرده عمودی
whip stall U حرکت عمودی
vertical justification U تطابق عمودی
booms U ستون عمودی
tap root U ریشه عمودی
perpendicularity U حالت عمودی
perpendecular U خط عمودی یا قائم
plumbness U حالت عمودی
linal descent U وارث خط عمودی
booming U ستون عمودی
vertical equity U برابرسازی عمودی
vertical scrolling U چرخش عمودی
riser U سیم عمودی
vertical recording U ضبق عمودی
boom U ستون عمودی
hammer-post U تیر عمودی
vertical synchronizing U همزمانساز عمودی
verticality U حالت عمودی
boomed U ستون عمودی
door-post U [تیر عمودی در]
crown-post U تیرک عمودی
joint drain U زهکش عمودی
vertical mobility U تحرک عمودی
vertical merger U ادغام عمودی
out of plumb U غیر عمودی
plumb U شاقول عمودی
vertical combines U ترکیب عمودی
off plmb U غیر عمودی
vertical force U نیروی عمودی
vertical expansion U گسترش عمودی
normal force U نیروی عمودی
normal force U تلاش عمودی
vertical equity U عدالت عمودی
normal acceleration U شتاب عمودی
nosediving U فرود عمودی
nosedives U فرود عمودی
aplomb U حالت عمودی
vertical growth U رشد عمودی
vertical antenna U انتن عمودی
out of the perpendicular U غیر عمودی
cliff U صخره عمودی
cliffs U صخره عمودی
vertical justification U تنظیم عمودی
Y direction U حرکت عمودی
orthotropism U رویش عمودی
nosedived U فرود عمودی
lineal U عمودی اجدادی
portraint orientation U تمایل عمودی
vertical interval U فاصله عمودی
vertical integration U ادغام عمودی
orthogonality U حالت عمودی
orthogonal rotation U چرخش عمودی
vertical adjustment U تنظیم عمودی
nosedive U فرود عمودی
vertical U عمودی [ریاضی]
near vertical U تقریبا عمودی
angle socket سرپیچ عمودی
stringer U تراورس عمودی
stringers U تراورس عمودی
profiling U برش عمودی
profiles U برش عمودی
profiled U برش عمودی
profile U برش عمودی
erectness U حالت عمودی
apeak U بحالت عمودی
apeak U عمودی قائم
vertical application U برنامه کاربردی عمودی
goalpost U تیرک عمودی دروازه
profiles U نیمرخ برش عمودی
goalposts U تیرک عمودی دروازه
upright U تیرک عمودی دروازه
plumb U : راست بطور عمودی
anchor at short stay U لنگر طولی عمودی
jamb U تیر عمودی چارچوپ
door-jamb U [تیر عمودی چارچوب در]
profiling U نیمرخ برش عمودی
stairwell U پله کان عمودی
erectly U بطور ایستاده یا عمودی
stairwells U پله کان عمودی
munting U الت عمودی پنجره
hoop U میله عمودی کروکه
hoops U میله عمودی کروکه
jambs U تیر عمودی چارچوپ
crown-strut U [شمع پشتبند عمودی]
rudder U مکان عمودی متحرک
vertical stabilizer U تیغه یا باله عمودی
vertical cliffs U صخره های عمودی
vertically adjustable قابلیت تنظیم عمودی
profiled U نیمرخ برش عمودی
rudders U مکان عمودی متحرک
Y coordinate U مختصات بردار عمودی
y axis U بردار عمودی گراف
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1 Keynote address
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1The motherboard is also often referred to as the main board.
1offshoring
1however, since this matrix is also symmetrical across its leading diagonal, little more than 50 percent of it need be stored
1veterans
1Bravetown
1Oem
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com